سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طلبه کاشمری
 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/8/13 توسط مهدی عطار

 

ترجمه نامه بیست وهشت  نهج البلاغه

جواب نامه معاویه

((جواب آقا به آمریکا))

نهج البلاغه

فهرست مطالب :
1 .افشاى ادّعاهاى دروغین معاویه
2
.فضائل بنى هاشم
.3
فضائل بنى هاشم و رسوایى بنى امیّه:
.4
مظلومیّت امام علیه السّلام
.5
پاسخ به تهدید نظامى

جواب نامه معاویه:

که یکى از نیکوترین نامه‏ هاى امام است که پس از جنگ جمل در سال سی وشش  هجرى نوشته شد


1.افشاى ادّعاهاى دروغین معاویه :


پس از یاد خدا و درود نامه شما رسید، که در آن نوشتید، خداوند محمّد صلّى اللّه علیه و آله و سلّم را براى دینش برگزید، و با یارانش او را تأیید کرد،

 

در پاسخ:راستى روزگار چه چیزهاى شگفتى از تو بر ما آشکار کرده استتو مى‏ خواهى ما را از آنچه خداوند به ما عنایت فرمود،

 

آگاه کنى و از نعمت وجود پیامبر با خبرمان سازى !؟؟!

 

داستان تو داستان کسى را ماند که خرما به سرزمین پر خرماى «هجر» برد  یا استاد خود را به مسابقه دعوت کند

 

و پنداشتى که برترین انسان‏ها در اسلام فلان کس، و فلان شخص است  چیزى را یاد آوردى که اگر اثبات شود هیچ ارتباطى به تو ندارد،

 

و اگر دروغ هم باشد به تو مربوط نمى ‏شود، تو را با انسانهاى برتر و غیر برتر، سیاستمدار و غیر سیاستمدارچه کار است ؟!؟

 

اسیران آزاد شده  و فرزندانشان را چه رسد به تشخیص امتیازات میان مهاجران نخستین، و ترتیب درجات، و شناسایى منزلت و مقام آنان

 

 هرگز خود را در چیزى قرار مى ‏دهى که از آن بیگانه‏ اى، حال کار بدین جا کشید که محکوم حاکم باشد ...

 

اى مرد چرا بر سر جایت نمى ‏نشینى  و کوتاهى کردن‏ هایت را  به یاد نمى ‏آورى و به منزلت عقب مانده ‏ات باز نمى ‏گردى

 

 برترى ضعیفان، و پیروزى پیروزمندان در اسلام با تو چه ارتباطى دارد تو همواره در بیابان گمراهى سرگردان، و از راه راست روى گردانى


2.فضائل بنى هاشم:


آنچه مى ‏گویم براى آگاهاندن تو نیست، بلکه براى یاد آورى نعمت‏هاى خدا مى ‏گویم...

 

آیا نمى‏ بینى جمعى از مهاجر و انصار در راه خدا به شهادت رسیدند و هر کدام داراى فضیلتى بودند امّا آنگاه که شهید ما «حمزه» شربت شهادت نوشید،

 

 او را سیّد الشهداء خواندند، و پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در نماز بر پیکر او بجاى پنج تکبیر، هفتاد تکبیر گفت .

 

آیا نمى‏ بینى گروهى که دستشان در جهاد قطع شد، و هر کدام فضیلتى داشتند، امّا چون بر یکى از ما  ضربتى وارد شد و دستش قطع گردید،

 

طیّارش خواندند که با دو بال در آسمان بهشت پرواز مى‏ کند و اگر خدا نهى نمى ‏فرمود که مرد خود را بستاید، فضائل فراوانى را بر مى‏ شمردم،

 

که دل‏هاى آگاه مؤمنان آن را شناخته، و گوش‏هاى شنوندگان با آن آشناست.


 
3.فضائل بنى هاشم و رسوایى بنى امیّه:


معاویه دست از این ادّعاها بردار، که تیرت به خطا رفته است، همانا ما، دست پرورده و ساخته پروردگار خویشیم،

 

و مردم تربیت شدگان و پرورده ‏هاى مایند. اینکه با شما طرح خویشاوندىریختم، ما از طایفه شما همسر گرفتیم، و شما از طایفه ما همسر انتخاب کردید،

 

 و برابر با شما رفتار کردیم، عزّت گذشته، و فضیلت پیشین را از ما باز نمى ‏دارد، شما چگونه با ما برابرید که پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم از ماست،

 

و دروغگوى رسوا از شما،  حمزه شیر خدا (اسد اللّه) از ماست، و ابو سفیان، (اسد الاحلاف)  از شما، دو سیّد جوانان اهل بهشت از ما،

 

و کودکان در آتش افکنده شده از شما،  و بهترین زنان جهان از ما، و زن هیزم کش دوزخیان از شما، 

 

 از ما این همه فضیلت‏ها، و از شما آن همه رسوایى ‏هاست...!!

اسلام ما را همه شنیده، و شرافت ما را همه دیده ‏اند، و کتاب خدا براى ما فراهم آورد آنچه را به ما نرسیده که خداى سبحان فرمود:

 

 «خویشاوندان، بعضى سزاوارترند بر بعض دیگر در کتاب خدا» و خداى سبحان فرمود:

 

«شایسته‏ ترین مردم به ابراهیم، کسانى هستند که از او پیروى دارند، و این پیامبر و آنان که ایمان آوردند و خدا ولىّ مؤمنان است».

 

 پس ما یک بار به خاطر خویشاوندى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم، و بار دیگر به خاطر اطاعت از خدا، به خلافت سزاوارتریم،

 

 و آنگاه که مهاجرین در روز سقیفه با انصار گفتگو و اختلاف داشتند، تنها با ذکر خویشاوندى با پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بر آنان پیروز گردیدند،

 

اگر این دلیل برترى است پس حق با ماست نه با شما، و اگر دلیل دیگرى داشتند ادّعاى انصار به جاى خود باقى است.

 

معاویه، تو پندارى  که بر تمام خلفا حسد ورزیده ‏ام و بر همه آنها شوریده‏ام اگر چنین شده باشد جنایتى بر تو نرفته که از تو عذر خواهى کنم.

 

 «و آن شکوه‏هایى است که ننگ آن دامنگیر تو نیست»


4.مظلومیّت امام علیه السّلام


و گفته ‏اى که مرا  چونان شتر مهار کرده به سوى بیعت مى‏ کشاندند.

 

 سوگند به خدا خواستى نکوهش کنى، امّا ستودى، خواستى رسوا سازى که خود را رسوا کرده‏ اى،

 

 مسلمان را چه باک که مظلوم واقع شود،  ما دام که در دین خود  تردید نداشته، و در یقین خود شک نکند، این دلیل را آورده ‏ام

 

 حتّى براى غیر تو که پند گیرند، و آن را کوتاه آوردم به مقدارى که از خاطرم گذشت.

 

 سپس کار مرا با عثمان به یاد آوردى، تو باید پاسخ دهى که از خویشاوندان او مى ‏باشى...

 

راستى کدام یک از ما دشمنى ‏اش با عثمان بیشتر بود و راه را براى کشندگانش فراهم آورد آن کس که به او یارى رساند،

 

و از او خواست به جایش بنشیند، و به کار مردم رسد یا آن که از او یارى خواست و دریغ کرد و به انتظار نشست تا مرگش فرا رسد ؟؟

 

نه، هرگز، به خدا سوگند: «خداوند باز دارندگان از جنگ را در میان شما مى ‏شناسد، و آنان را که برادران خود را به سوى خویش مى‏ خوانند،

 

و جز لحظه‏ هاى کوتاهى در نبرد حاضر نمى‏شوند» من ادّعا ندارم که در مورد بدعت‏هاى عثمان، بر او عیب نمى ‏گرفتم،

 

نکوهش مى‏ کردم و از آن عذر خواه نیستم، اگر گناه من ارشاد و هدایت اوست، بسیارند کسانى که ملامت شوند و بى‏ گناهند.

 

«و بسیارند ناصحانى که در پند و اندرز دادن مورد تهمت قرار گیرند» 

 

 «من قصدى جز اصلاح تا نهایت توانایى خود ندارم، و موفّقیت من تنها به لطف خداست، و توفیقات را جز از خدا نمى ‏خواهم،

 

 بر او توکّل مى ‏کنم و به سوى او باز مى ‏گردم»


 
5.پاسخ به تهدید نظامى:


نوشته ‏اى که نزد تو براى من و یاران من چیزى جز شمشیر نیست ؛در اوج گریه انسان را به خنده وا مى ‏دارى!!

 

فرزندان عبد المطلبرا در کجا دیدى که پشت به دشمن کنند و از شمشیر بهراسند پس «کمى صبر کن که هماورد  تو به میدان آید»

 

 آن را که مى‏ جویى به زودى تو را پیدا خواهد کرد، و آنچه را که از آن مى‏ گریزى در نزدیکى خود خواهى یافت، و من در میان سپاهى بزرگ،

 

از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوى تو خواهم آمد، لشکریانى که جمعشان به هم فشرده، و به هنگام حرکت،

 

غبارشان آسمان را تیره و تار مى‏کند. کسانى که لباس شهادت بر تن، و ملاقات دوست داشتنى آنان ملاقات با پروردگار است،

 

همراه آنان فرزندانى از دلاوران بدر، و شمشیرهاى هاشمیان مى ‏آیند که خوب مى ‏دانى لبه تیز آن بر پیکر برادر و دایى و جدّ و خاندانت چه کرد، 

 

 مى‏ آیند. «و آن عذاب از ستمگران چندان دور نیست»

 



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92/8/13 توسط مهدی عطار
تمامی حقوق مطالب برای طلبه کاشمری محفوظ می باشد